جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه بی وزنی: (تعداد کل: 1)
بی وزنی
[وَ] (حامص مرکب) حالت و کیفیت بی وزن :
برآشفتم از سختی کارشان
ز بی وزنی بیع بازارشان.نظامی.
چو بی وزنیی باشد اندازه را
بلندی کجا باشد آوازه را.نظامی.
- حالت بی وزنی؛ (اصطلاح فضانوردی) حالت خروج از قوهء جاذبهء زمین. قرار گرفتن در حالتی که قوهء جاذبه از میان برود.
برآشفتم از سختی کارشان
ز بی وزنی بیع بازارشان.نظامی.
چو بی وزنیی باشد اندازه را
بلندی کجا باشد آوازه را.نظامی.
- حالت بی وزنی؛ (اصطلاح فضانوردی) حالت خروج از قوهء جاذبهء زمین. قرار گرفتن در حالتی که قوهء جاذبه از میان برود.
قافیهیاب برای اندروید
با خرید نسخه اندرویدی قافیهیاب از فروشگاههای زیر از این پروژه حمایت کنید:
نرمافزار فرهنگ عروضی
گنجور
گنجور مجموعهای ارزشمند از سرودهها و سخنرانیهای شاعران پارسیگوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وبسایت گنجور اینجا کلیک کنید.
دریای سخن
نرمافزار دریای سخن کتابخانهای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم میداریم.